ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
آنیما
بخشی از روح مردان که زنانه است، در روان شناسی یونگ آنیما نامیده می شود. به اعتقاد وی تعداد کم ژنهای جنس مخالف باعث پیدا شدن شخصیت ناخودآگاه جنس مخالف می شود. یونگ میگوید: هر مردی تصویر جاویدان زن را در درون خویش حمل می کند؛ البتّه نه تصویر این یا آن زن به خصوص را؛ بلکه تصویر ﻏایی زنانه را. این تصویر اصولاً ناخودآگاه است، ناخودآگاهانه بر محبوب منعکس می شود و یکی از علل عمدهی عشﻖ و بیزاری است. او میگوید روان زنانه تجسم تمامی گرایشهای روانی زنانه در روح مرد است؛ مانند احساسات و خلﻖ وخویهای مبهم، مکاشفه- های پیامبر گونه، پذیرا بودن امور ﻏیر منطقی، قابلیت عشﻖ شخصی، احساس خوشایند نسبت به ﻃبیعت و رابطهی او با ضمیر ناخودآگاه (یونگ، 273:1377). منبﻊ الهام و شهود شاعر، ضمیر ناخودآگاه است و آنیما نهفته در ژرفای ناخودآگاهی است. از نظر یونگ هنر وادبیات نیز مانند خواب محلّ تجلّی آرکیتایپها و ظهور ناخودآگاه جمعی است (شایگانفر، 139:1380). دکتر فدایی در کتاب »کارلگوستاو یونگ وروان شناسی تحلیلی او«بیان می کند که فشارهای اجتماعی به تفاوتهای جنسی مردانه و زنانه جنبهی اﻏراقآمیز میدهد. زنان را وادار می کند وجه زنانهی خود را رشد بیشتری دهند و مردان را وادار به تﺄکید بیشتر بر ﻃبیعت مردانه خود می کند؛ در نتیجه «جنبهی دیگر» واپس زده و ضعیف می شود. مردان تمایل مییابند به گونهای«یکسویه» مستقل، پرخاشگر و متفکّر شوند. با این وجود جنبهی زنانه در رؤیاها و خیال پردازیها به عنوان«زن درون» یعنی آنیما ظاهر می شود.