گذری بر معماری گذشته ایران
پیش از آنکه بحث اصلی را شروع کنم لازم است کلیاتی درباره معماری ایران بگویم. سپس درباره انتخاب موضوع در یک تحقیق معماری و منابع مورد نیاز بخصوص برای دانشجویان معماری مطالبی را توضیح می دهم.
امروزه معماری سنتی ما در جهان شناخته شده است ولی تا نیم قرن پیش معماری ما ناشناخته بود. برای نمونه روش تحلیل و تفسیر مستشرقین از بناهای یش از اسلام و پس از اسلام ما متفاوت باآنچه امروزه مطرح می شود، بود. بنایی مانند تخت جمشید و نظیر آن را در دسته بندی با بناهای سومر، آکاد و آشور می دیدیم. به این ترتیب بناهای پس از اسلام ایران را نیز با بناهای دیگر کشورها در یک دسته قرار می دادند وحتی برخی نیز به دوره ای از آن معماری عربی می گفتند. همانگونه که می دانید معماری ایرانی با معماری عربی بسیار متفاوت بوده است. البته این به معنی عدم پیشرفت معماری اعراب نیست زیرا در آن زمان کشورهایی چون مصر وشام دارای معماری غنی بوده اند. در شمال آفریقا نیز معماری مغرب که شامل دو بخش اسپانیا و مراکش می شود بسیار غنی بوده است.
یکی از مکاتب بزرگ معماری اسلامی هم از حیث پرکاری در اثار وهم از جهت تعداد بناهای ساخته شده و دامنه نفوذ گسترده آن که حوضه نفوذی از عراق کنونی، هندوستان تا اندونزی داشته، معماری ایران است. البته بعضی مانند پروفسور گالدیری نیز تاثیر معماری ایرانی را تا شمال آفریقا و حتی بعضی بناهای آندلس می دانند. برای اینکه از تاثیر معماری ایرانی و اسلامی بر معماری دیگر کشورها تصویری داشته باشیم کافی است که بعضی از کتب نوشته شده در باره معماری هند را ورق بزنیم، هنگامی که از معماری پیش از اسلام آن به پس از اسلام می رسیم ناگهان تغییرات اساسی درمعماری آنها مشاهده می کنیم. از استوپه های یکنواخت (به جای دخمه استوپه داشته اند) به آثار علی گرد و تاج محل می رسیم تو گویی صبح می دمد و واقعا همه چیز تغییر می کند. من دراینجا قصد تنفید ازمعماری باستانی هند را ندارم زیرا در نوع خود را با ارزش است و با دیدن همین معماری است که ما به تغییر و تحول در معماری پس از اسلام این کشور پی می بریم.