ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
پروفسور جان کنت گالبریت. (John K. Galbraith) استاد ممتاز دانشگاه ها وارد و برنده جایز نوبل در اقتصاد که درک عمیقی از تحولات اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری بویژه جوامع در حال توسعه دارد می گوید: «هیچ چیز و مطلقاً هیچ چیز در حد فقر و بی پولی آزادی انسان را نفی نمی کند.» فقر کشنده حق انتخاب (آزادی) از یک طرف و بی اراده کردن و کشاندن انسان به سوی پیروی از نیروهای غریزی (حیوانی) برای زنده ماندن از طرف دیگر است.
انسان بعنوان کاملترین و با شعورترین موجود زنده، دستکم از بیست هزار سال پیش (آغاز عصر کشاورزی) به گونه عریزی و تجربی درک کرده است که کار توأم با برنامه ریزی و مدیریت (سنجش ترکیب امکانات فنی، زمان وعوامل تولید) می تواند در تأمین نیازهای مادی و ایجاد آرامش ذهنی ( احساس امنیت) او نقش داشته باشد. برای انسان ابتدایی در شرایطی که مالکیت وجود نداشت تأمین نیازهای مادی از راه کار و کوشش خود فرد و سپس فرد و خانواده و بردگان قابل تحصیل بود ولی آرامش ذهنی و امنیت مقوله ای بود که به رابطه انسان با دیگران و واکنش دیگران نسبت به فرد بستگی داشت. متعدد و نامحدود بودن خواسته ها و نیازهای بشری، آزادی او در بهره برداری از مواهب طبیعی اولیه، و نیز تکامل تدریجی درک و شعور انسان از راه تجربه و خطا، انسان را در راه تولید بیش از مصرف یعنی داشتن پس انداز و به کار بردن پس انداز برای تولید بیشتر یا به کارگیری پس اندازها برای تأمین رفاه (مسکن، وسایل زندگی، ابزارهای تولید بهتر) هدایت کرد.